شرطی شدن به قرائت قرآن

صبح یکی از روزهای اوایل دهه 70 وقتی وارد مدرسه شدم صدای قرآن از بلندگوی مدرسه پخش می شد. به خاطر رابطه ای خوبی که با ناظم مدرسه داشتم رفتم تو دفتر و با هم مشغول صحبت شدیم. در حال صحبت بودیم که دیدم آقایی وارد دفتر مدرسه شد و با حالت اعتراض گفت جناب، خدایی نکرده کسی فوت کرده یا اتفاقی افتاده دم صبح قرآن گذاشتید. ناظم مدرسه هم گفت خدا رو شکر هیچکدوم ولی هدفمون اینه که بچه ها روز تحصیلی اشون رو با کلام خدا آغاز کنند. اون آقا گفت ما همسایه شما هستیم وقتی قرآن پخش میشه، ما خیال می کنیم کسی فوت کرده و اینجا مراسم ختمه. بنده خدا ناظم مدرسه ما، ضبط رو خاموش کرد و دیگه این کار رو انجام نداد، تا همسایه های محترم که در یکی از محلات اعیان نشین تهران بودند روح لطیفشون جریحه دار نشه.