شرطی شدن به قرائت قرآن

صبح یکی از روزهای اوایل دهه 70 وقتی وارد مدرسه شدم صدای قرآن از بلندگوی مدرسه پخش می شد. به خاطر رابطه ای خوبی که با ناظم مدرسه داشتم رفتم تو دفتر و با هم مشغول صحبت شدیم. در حال صحبت بودیم که دیدم آقایی وارد دفتر مدرسه شد و با حالت اعتراض گفت جناب، خدایی نکرده کسی فوت کرده یا اتفاقی افتاده دم صبح قرآن گذاشتید. ناظم مدرسه هم گفت خدا رو شکر هیچکدوم ولی هدفمون اینه که بچه ها روز تحصیلی اشون رو با کلام خدا آغاز کنند. اون آقا گفت ما همسایه شما هستیم وقتی قرآن پخش میشه، ما خیال می کنیم کسی فوت کرده و اینجا مراسم ختمه. بنده خدا ناظم مدرسه ما، ضبط رو خاموش کرد و دیگه این کار رو انجام نداد، تا همسایه های محترم که در یکی از محلات اعیان نشین تهران بودند روح لطیفشون جریحه دار نشه.

بیگاری علمی

در دوره تحصیلات تکمیلی روابط بین استاد و دانشجو به تبع شرایط ، بیشتر جنبه پژوهشی به خود گرفته و استاد و دانشجو در واقع بعنوان پژوهشگر و همکار پژوهشی شناخته می شوند. برنامه و تکلیف اصلی این دوره انجام یک طرح پژوهشی و تحقیقاتی با هدف اختراع ، اکتشاف و یا ارائه طریقی جهت رفع معزلی خاص، توسط دانشجو و با همکاری اساتید بعنوان استاد راهنما و استاد مشاور می باشد. هرچند وظیفه اصلی در انجام پایان نامه بر دوش دانشجوست و فقط باید از راهنمایی و مشورت اساتید استفاده نماید، ولی به جرات می توان گفت که اگر کمک و راهنمایی دانشجویان مقاطع بالاتر نباشد بیش از نیمی از پایان نامه ها بر زمین خواهد ماند. از این مطلب که بگذریم ، در برخی از دانشگاه های مطرح کشور به لحاظ سطح علمی بالا، دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی را مجبور به ارائه حداقل 2 مقاله از پایان نامه می کنند. بی شک این کار به نفع دانشجو، استاد و دانشگاه است، اما نکته مهم اجباری کردن ذکر نام اساتید در اول مقاله هاست. براساس ضوابط موجود در مجامع علمی نام هر فردی اول آورده شود امتیاز بیشتری خواهد داشت و بعنوان پژوهشگر اصلی آن تحقیق شناخته می شود. متاسفانه همت و زحمت اصلی با دانشجوست ولی امتیاز آن به نفع استاد. این یک نوع بیگاری علمی است که باید تجدید نظری در آن صورت گیرد. جالب اینجاست که وقتی این مقالات به نشریات علمی - پژوهشی فرستاده و سپس بعد از چند سال (که خود قصه طویلی دارد) توسط دفتر نشریه برای اصلاح عودت داده می شود باز این دانشجوست که باید آن را اصلاح کند نه فرد اول مقاله.

بحران زعفران

در حالی که فصل برداشت زعفران آغاز شده و کشاورزان زحمت کش در حال برداشت زعفرانند ، ناگاه قیمت این محصول با افزایش چشمگیر و بدون دلیلی مواجه شد (کیلویی 2 میلیون تومان تا 4 میلیون تومان). به چه دلیل و چرا هنوز مشخص نیست. برخی علت افزایش قیمت زعفران را به خشکسالی و کمی آن نسبت می دهند. هر چند کاهش محصول می تواند بر افزایش قیمت اثر گذار باشد اما مطمئنا علت اصلی نخواهد بود. کاهش محصول در چند ماه گذشته مشخص بود و اکثر افرادی که در مناطق زعفران خیز هستند مطلع بودند که بعلت مسائل آب و هوایی امسال کاهش تولید داریم. چرا یک ماه یا دوماه پیش این اتفاق رخ نداد و قیمت افزایش پیدا نکرد. تا جایی که بنده مطلعم بیش از 3 ماه است که قیمت حوالی 2 میلیون تومان می باشد. مشکل را باید در جای دیگر یافت ، مشکل نشأت گرفته از وجود دلالان ثروتمندی است که با سلف خری با قیمت کم و یا خرید مقدار زیادی زعفران نبض بازار را در دست گرفته اند و قیمت را به اختیار خود افزایش می دهند.  متاسفانه با قیمت فعلی بازارهای صادراتی و داخلی غیرفعال شده و اکثر افراد فعال در این زمینه بازار خود را از دست داده اند. این افزایش قیمت علت اصلی دیگری دارد و آن هم عدم کفایت لازم در مدیریت زعفران توسط وزارت کشاورزی است. متاسفانه معلوم نیست مسئولین زعفران در وزارت کشاورزی چرا انقدر بی تدبیرانه در حال برنامه ریزی برای این محصول هستند و آیا اصلا برنامه ریزی صورت می گیرد؟ البته بر مسائل مربوط به صادرات این محصول نیز اشکالات اساسی وارد است که ان شاء الله در وقت دیگری به آن می پردازم. ولی در حال حاضر مشکل اساسی مشکل قیمت این محصول در بازار داخلی است که باید برای آن تدبیری اتخاذ نمود.